بنابراین سؤال اول این نوشتار، برای یادگیری زبان انگلیسی از کجا شروع کنیم، بهتر است که تبدیل شود به: الآن چهکار کنم که زبان انگلیسی یاد بگیرم؟
چند حقیقت بزرگ در رابطه با این سؤال وجود دارد که بهتر است آنها را مشخص کنم:
خیلی واضح است نه؟ اما هنوز شما احتمالاً در حال انجام همین کار هستی. زیرا تنها فکر کردن در رابطه با یادگیری زبان انگلیسی، تقریباً معادل با این است که هیچ کاری نکردهاید. فکر کردن در رابطه با اهدافت، شما را به آنها نزدیکتر نمیکند. تنها عمل کردن این کار را برایت انجام میدهد.
این موضوع شاید برای خیلیها قابلپذیرش نباشد و مثل یک سیاهچالهای است که همهی ما در مقاطعی از زندگیمان، در دام آن میفتیم. زیرا فکر کردن در رابطه با آیندهی خود و اهدافمان و اینکه چطور به آنها برسیم، خیلی جذاب و خوشحالکننده به نظر میرسد. وقتیکه آیندهی موفقی برای خود تجسم میکنیم، از خودمان خیلی احساس رضایت داریم.
احتمالاً خیلی از شماها تصوری که از آیندهی خود دارید این است که زبان انگلیسی را یاد میگیرید و برای ادامهی تحصیل به یک کشور انگلیسیزبان میروید و آنجا بهراحتی میتوانید با افراد ارتباط برقرار کنید. و یا اینکه علاقهمند به مسافرتهای تفریحی هستید و دوست دارید در مسافرتهایتان ارتباط خیلی خوبی را با افراد مختلف داشته باشید. و یا دوست دارید که بتوانید بهراحتی با توریستهایی که به ایران میآیند به زبان انگلیسی صحبت کنید. همهی اینها تصورات هیجانانگیزی هستند. این تصورات باعث میشود که فکر کنید که انگار به سمت هدفتان قدمی برداشتهاید. و یا به قول روانشناسها در حال کسب انرژی مثبت هستید. اما درواقع هیچ کاری نکردهاید جز اینکه راهی برای فرار از عمل کردن در حال حاضر پیداکردهاید.
برنامهریزی برای یادگیری زبان انگلیسی نیز معادل این است که هیچ کاری نکرده باشید. حتی بهترین برنامهریزیها، عمل کردن نیست. بلکه تنها تفکرات برنامهریزیشده است. برنامهریزی در حقیقت فکر کردن دربارهی عمل است. تصمیم در رابطه بااینکه چگونه و در چه زمانی، چهکاری را انجام دهی. اما اینها تنها در ذهن شما رخ میدهد و هیچ عملیاتی را در بر نمی گیرد. و قطعاً هیچ زبانی را با این طرحها و نقشهها یاد نمیگیری.
همانند فکر کردن، اختصاص زمان بسیار زیاد در گوگل و جستجو برای بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی نیز جزو عمل کردن محسوب نمیشود، درحالیکه همچین احساسی به آدم دست میدهد. زیرا صدها هزار صفحه در رابطه با یادگیری زبان انگلیسی در اینترنت وجود دارد و هزاران محصول مختلف آموزشی برای یادگیری زبان انگلیسی یافت میشود که هیچوقت نمیتوانی همهی آنها را مطالعه و بازنگری کنی.
مشکل اصلی اینجاست که با توجه به حجم بسیار زیادی از اطلاعات که در اینترنت وجود دارد اتخاذ تصمیمی درست برای انتخاب بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی بسیار سخت است. بهویژه زمانی که برخی از پیشنهادها بسیار متناقض به نظر میرسد. بهعنوانمثال برخی فلش کارتها را روش مناسبی برای حفظ کردن لغات انگلیسی میدانند، برخی خیر. گروهی میگویند گرامر مهمتر است، گروهی دیگر میگویند لغت مهمتر است. گروهی بهترین کتاب آموزش زبان انگلیسی را کتابهای گرامری و لغت میدانند، گروهی دیگر کتابهای قصه را قبول دارند. خلاصهی اینکه نظریات در این رابطه بسیار زیاد است و هیچکدام هم بهطور مطلق غلط یا درست نیستند. بنابراین گیر افتادن در دام یافتن بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی و صرف دهها ساعت وقت برای آن، تنها باعث میشود که خستهتر شوی و احتمالاً یادگیری خود را متوقف کنی. اگر خیلی دوست داری که روشی معقولانه انتخاب کنی، ما در وبسایت زبانشناس دیدگاه خود را در نوشتههای مختلف بیان کردیم. نگاهی گذرا به آن بینداز ولی زیاد در آن متوقف نشو:
دیدگاهتان را بنویسید